زیبای من
خوشکل خوشکلا
دخمل دخملا
ناناز نانازا
کیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
معلومه دیگه آروشای مامان
این روزا با هم خیلی بازی می کنیم و دیگه حسابی مامان و دختر شدیم و با هم یه کارهای دخترونه ای می کنیم . مثلا خانوم مامان یاد گرفته چطوری کیفش رو دستش بندازه و عینک بزنه و با ناز و افاده راه بره . تازه وقتی هم صداش می کنم با لحن شیرین و خندونش می گه بلههههههههههههه
آره مامی جون زمان به سرعت برق و باد می گذره یواش یواش به روز اسباب کشی نزدیک می شیم 2 یا 3 روز دیگه از این خونه می ریم . خونه خوبی بود . مخصوصا اتاق تو رو خیلی دوست داشتم . و منظره بالکن رو .اما خونه جدید هم خوشکل تره هم بزرگ تر و من از این بابت خیلی خوشحالم . دکور اتاق شما هم باید عوض بشه وقتی اتاقت رو چیدم حتما عکسشو می گیرم .
دخترم لغات زیادی رو یاد گرفتی و خیلی خیلی با محبت تر شدی دایم راه می ری وبازی می کنی مامی رو صدا می کنی که بوسم کنی یا اینکه نازم کنی . گاهی هم دستت رو روی سینه ات می ذاری و با اشاره می گی ( مامی بگو قربونت می رم ) منم فوری می گم قربونت برم الهی !!!!!
بابا که از در میاد فوری به جوراباش حمله می کنی و می گی در یعنی درش بیار می خوای خیالت راحت شه که دیگه جایی نمی ره .
دیروز هم همراه بابی و مامانی رفتین طاقبستان و ناهار رو اونجا بودیم و تو هم حسابی بازی کردی .