ورود به نه ماهگی
برگ گلم ، نازنینم ، عشق مامان
ورودت به ماه نهم زندگیت مبارک باشه عزیزم . مامان جون دیگه بزرگ شدی پس کی می خوای از این بی دندونی دربیای ؟
عروسکم ، واسه ماهگرد 8ام رفتیم مجتمع رخش و توی سفره خونه واست جشن گرفتیم . طبق معمول کیک رو که دیدی دستت رو توش کردی و واسه خودت ذوق می کردی . آخرش هم بعد از کلی بازی کردن خوابت برد و رفتی بغل خاله سحر تا مامی بره کارتینگ . اما دخی جونم هر دوری که می زدم تصویر تو جلوی چشمم بود و تو فکرت بودم . همش حس می کردم الان بیدار می شی و گریه می کنی . خوب دیگه من مامانتم .
این هم عکس با کیکت
و اینم یه عکس دیگه از اولین روزهای نه ماهگی
و این عکس جالب
خوب به این عکس نگاه کنید . به جز وسایل اتاق آروشا خانم چی می بینید ؟؟؟؟؟؟
اگه لای میله های تخت رو نگاه کنید می بینید که یه پای کوچولو اونجاست که از خستگی آویزون شده . این هم اولین خواب در اتاق خودته مامان جون