تابستون و میوه های خوشمزه
حبه نباتم
مامی جون
دیروز همه با هم یعنی کل خانواده رفتیم باغ شوهر عمه جون .الان 3 سالی می شه که همیشه این موقع مهمون باغ اونا هستیم . عزیز دلم امسال اولین سالی بود که میوه های تابستونی رو روی درختا می دیدی . واسه توت های قرمزی که آویزون بود کلی ذوق کرده بودی . تازه اولین شاتوت هم خوردی . وقتی که آتیش روشن کردیم با هیجان نگاه می کردی . تازه آخر شب هم اینقدر خسته بودی که سرپا تو بغل بابا خوابت برد.
اینم شما همراه بابایی (بابای مامان ) که خیلی خیلی دوستش داری و دوست داره
و اینم مامانی (مامان مامان ) که همیشه قربون صدقه ات می ره .
و یه عکس هنری از مامان که بغل بابا توی شاتوت غرق شدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی