یک روز زیبا
نفس مامان
این روزها چقدر زود می گذره ! هر روز که جلوی آینه به خودم نگاه می کنم احساس می کنم تو داری بزرگ و بزرگ تر می شی . حتی الان دیگه بابا هم احساس می کنه که تو سمت راست مامی اتراق کردی . نمی دونم الان داری چیکار می کنی ولی همچنان منتظر تکون خوردنت هستم و دوست دارم حسابی ورجه وورجه کنی .
بوی عید رو می شه به خوبی احساس کرد همه در جنب و جوش هستند و تلاش می کنند که سال نو را با بهترینها شروع کنند . امسال من هم زودتر از هر سال شروع به کار کردم آخه امسال یه سال متفاوته و تو هم با مایی .
دیروز هوا خیلی خوب بود و خانوادگی رفتیم طاق بستان (مکانی تاریخی در کرمانشاه)خیلی خوش گذشت . تازه قبل از اون هم رفتیم و واست یه مورچه بزرگ خریدیم . چند تا عکس گرفتیم که تو هم یه کوچولو توش پیدایی .
راستی مامان جون یه خبر خوب امروز وارد هفته 14 شدیم . مبارکه خوشکلم