آروشاآروشا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

عشق مامان

دخترم وقتی به دنیا اومدی تمام هستی برای من رنگ جدیدی گرفت .

دلتنگی های مامی

1389/11/26 13:43
نویسنده : پریسا
423 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامی ، نی نی کوچولوی خودم . نمی دونی مامان الان چقدر دلش تنگه .

بابایی ۴ روزه که رفته تهران ، گاهی پیش میومد که واسه کار تنهایی می رفت مسافرت و منم خونه می موندم و چون خونه مامانینا خیلی خوش می گذره اونجا دلم تنگ نمی شد .

اما این دفعه فرق می کنه .الان که بابایی نیست خیلی خیلی خیلی دلم واسش تنگ شده .گاهی میرم سرکمدش و یکی از لباسهاشو در میارم و چشمام رو می بندم و بو می کنم مثل اون موقع ها که نامزد بودیم . یه حس عجیبی تو وجودم می چرخه ، غرق رویاهام می شم و بیشتر دلم تنگ می شه . توی بارداری خیلی از مامانا به یه غذایی خیلی علاقه پیدا میکنن اما جالبه که من به بابایی علاقه بیش از حدی پیدا کردم . وقتی ازمن فاصله می گیره می خوام بمیرم . همیشه بابایی بعد از شام یه بوس آبدارم می کرد یکی چپ یکی راست بعدش می گفت اینم دسر خوشمزه من .  

دیشب که شام خوردیم خیلی دلم واسش تنگ شد . یادش بخیر اون روزایی که تو اصهان دانشجو بودیم و عاشق و معشوق تازه تازه نامزد شده بودیم . بارها با هم بیرون می رفتیم توی برف و سرما . یادمه پاهام یخ می زد . ولی ساعتها توی خیابونها قدم میزدیم زیر یه چتر و اینقدر با هم حرف می زدیم که اصلا متوجه گذر زمان نمی شدیم . آره مامانی . من و بابا دنیایی داشتیم .

وقتی شب نامزدیمون یه جشن بزرگ گرفت و با کلی شوق و ذوق مثل قدیمیا رفت و ریسه کرایه کرد و تو کوچه و تو حیاط لای درختا بست فهمیدم چقدر خوشحاله . منم خیلی خوشحال بودم . خلاصه مامی جان داستان عشق ما طولانیه .امشب بابا میاد خونه . منم باید برم واسش یه شام خوشمزه درست کنم و خودمو خوشکل کنم منتظرش باشم . عزیز مامان یه جمله رو می خوام بگم ناراحت نشی . یکی از دلیلهایی که تو رو خیلی دوست دارم به خاطر اینه که 

عاشق باباتم   









پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

لاله
27 بهمن 89 9:43
سلام عزیزم. امیدوارم خدا همیشه عشقتون رو به همین زیبائی و استواری براتون نگه داره و مواظب نی نی گلت هم باشه تا به سلامت بیاد تو بغل مامانش
حسنا
27 بهمن 89 11:05
ای جاااااااااانم انشالله همیشه عاشق باشید
علي
5 اسفند 89 22:01
خداگويد تواي زيباترازخورشيدزيبايم.....توا ي والاترين مهمان دنيايم....شروع كن يك قدم باتو...تمام گامهاي مانده اش بامن*درود ايراني مهربان وبلاگ بسيار پرباري داري اميدوارم باآمدنت به وبلاگ من مرااز مهرورزيت بي نسيب نگذاري پس چشم درراهتم بدرود تادرودي ديگر *شادزي شادگسترباش
سما
6 اسفند 89 23:07
سلام پریسا جون.ممنون که به ما سر زدی.من عاشق تمامی عشق های قشنگ هستم.خودم هم عاشق همسرم هستم. امیدوارم همیشه عاشق و معشوق باشین و در ضمن مامان شدنت مبارک.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عشق مامان می باشد